-
سیاه پوشا (اثری از:ایرج جنتی عطایی بزرگ)
پنجشنبه 5 بهمن 1391 10:00
سیاه پوشا... با اینکه دارن سیاه پوشا از توی شط کوچه ها جمع می کنند ستاره های پرپرو با اینکه دارن عزادارا از زیر آوارو جنون در میارن کفترای خاکسترو با اینکه بوی تفتیشو خون پیچیده تو قصه ها با اینکه صدای انفجار مرثیه خونه همه جا هنوز میشه قربانی این وحشت منحوس نشد هنوز میشه تسلیم شبو اسیر کابوس نشد میشه بازم سنگرو از...
-
می دونستی (اثری از:مونا برزویی)
پنجشنبه 14 دی 1391 12:00
می دونستی تو بالکن نشستم بیرونِ جشن...سکوتِ تو رو منعکس می کنم می دونستی من بر خلافِ همه...تنهایی رو تو جمع حس می کنم می دونستی واسه رسیدن به تو...سرنوشتو دستکاری کردم خودم می دونستی که اتفاقی نبود..هر بار از جلو چشم تو رد شدم من عمدا دَمِ گوشِت حرف می زدم...که خم شی سمتِ گلوی منو پتو رو کنار می زدم توی خواب...تا شاید...
-
موج محرم (اثری از:فرید احمدی)
یکشنبه 19 آذر 1391 00:00
موج محرم می خوام واسه محرمت بمیرم...می خوام که زیر پرچمت بمیرم اونقدر صدات کنم صدام بگیره...اونقدر بگم بگو بگو بگو چه اتفاقی افتاده میونِ تو با مردم...که دارن این جوری با تو عشقو برپا می کنن وقتی سینه می زنن وای چه غوغا می کنن... چه اتفاقی افتاده میونِ تو با مردم...که زمین و آسمون دارن تماشا می کنن وای خدا عاشقشم مثل...
-
یه دختر (اثری از:یغما گلرویی بزرگ)
چهارشنبه 10 آبان 1391 22:17
یه دختر... یه دختر تو تراسِ رو به رویی...یه شالِ شبزو هر روز می تکونه یه شالِ سبز و ساده که غروبا...پُر از خاکسترِ آتش فشونه پُر از خاکسترِ آرزوهایی...که هر روز روی قلبش گُر می گیرن پُر از خاکسترِ خوابای خوبی...که هر شب تو نگاهمون می میرن همین چند وقت پیش رویاشو تویِ...خیابون بی بهونه سر بریدن همیشه راهِ پروازشو...
-
دریا (روزبه بمانی)
پنجشنبه 20 مهر 1391 22:13
دریا نه،دست خودِ من نیست...باید به تو برگردم دنیا رو نمی دونم...من دورِ تو می گردم با فکر تو می خوابم...از فکر تو بیدارم نه،دست خودِ من نیست...حسی که بهِت دارم امروز منو دریاب...امروز که می تونی تنها به تو حق می دم...دنیامو بچرخونی یک ثانیه آتیشی...یک ثانیه بارونی اِنقدر اَزت دیدم...دریا رو بسوزونی خورشیدو بکِش...
-
انتخاب-درگیر رویای توام (سروش دادخواه)
شنبه 11 شهریور 1391 00:00
انتخاب درگیر رویای توام منو دوباره خواب کن دنیا اگه تنهام گذاشت تو منو انتخاب کن دلت از آرزوی من انگار بی خبر نبود حتی تو تصمیمای من چشمات بی اثر نبود خواستم بهت چیزی نگم تا با چشام خواهش کنم درا رو بستم روت تا احساس آرامش کنم باور نمی کنم ولی انگار غرور من شکست اگه دلت میخواد بری اصرار من بی فایدست هر کاری میکنه دلم...