دیو...
دیو اومد...کدوم دیو؟
دیوی که توی خواب بود....
کدوم خواب؟
خوابیکه تو چشاته
کدوم چشم؟
چشمیکه روزو گم کرد
کدوم روز؟
روزیکه قصد ما بود
کدوم قصد و کدوم قصد؟
بهش می گن رهایی...زمینی نه هوایی
ما هم که کم نبودیم
فقط با هم نبودیم
از من رها نبودیم
وگرنه دیوه دود می شد
یک شبه نابود می شد
عشق اومد...
کدوم عشق؟
خونیکه تو رگاشه
کدوم خون؟
کدوم رگ؟
رگی که بند قلبه
کدوم قلب؟
قلبی که دست دزده...
کدوم دزد؟
دزدیکه خواستگاره
میگه که یار قاره
بهش می گن غریبه
خطی روی کتیبه
می گن لولو خور خوره
بی دلو بی دلهره
ما هم که کم نبودیم
فقط با هم نبودیم
از من رها نبودیم